English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (7941 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrial disputes U اختلافات صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discrepancies U اختلافات
settlement of disputes U حل و فصل اختلافات
domestic disturbances U اختلافات داخلی
jurisdictional dispute U مرکز حل اختلافات کارگری
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
to make odds even U اختلافات را تصفیه کردن
compare with U بررسی اختلافات بین دو چیز
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
distorts U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
distort U معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
manufacturing U صنعتی
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
technical U صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
artless U غیر صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
industrializing U صنعتی کردن
technologically U حرفهای صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
industrialising U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی کردن
industrialization U صنعتی شدن
plants U واحد صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
industrialize U صنعتی کردن
industrial relations U روابط صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
vertical union U اتحادیه صنعتی
plant U واحد صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
industrialization U صنعتی سازی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
valve U ولو [شیر صنعتی]
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
0روش حقوقی حل و فصل اختلافات
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com